خبرگزاری بین‌المللی قرآن " ایکنا" شعبه بوشهر

۞ حامد فکوری خبرنگار قرآنی ایکنا در پایگاه سایبری سربازان امام خامنه ای ۞

خبرگزاری بین‌المللی قرآن " ایکنا" شعبه بوشهر

۞ حامد فکوری خبرنگار قرآنی ایکنا در پایگاه سایبری سربازان امام خامنه ای ۞

مشخصات بلاگ

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

سر آغاز هر نامه نام خداست

که بی نام او نامه یکسر خطاست

برنامه‌ریزى و تاکتیک و اتاق فرمان:
در دفاع مقدس و در همه‌ى جنگهائى که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضى از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانى که وارد میدان جهاد میشدند، براى تکلیف هم حرکت میکردند. جهاد فى‌سبیل‌الله یک تکلیف بود. در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانى که وارد میشدند، اغلب احساس تکلیف میکردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزى و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامى نداشته باشند؟ اینجور نیست. بنابراین تکلیف‌گرائى هیچ منافاتى ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست مى‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ براى رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههاى مشروع و میسّر، برنامه‌ریزى کند.

نوزدهم رمضان ۹۲
حامد فکوری
خبرنگار خبرگزاری بین المللی قرآنی (ایکنا)

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۳ مرداد ۹۸، ۰۱:۴۱ - علیرضا
    سپاس
نویسندگان
پیوندها

۱۶۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

در دنیای امروز داشتن یک فضیلت تلقی می شود. اینکه کسی از نظر مالی سرآمد دیگران باشد و بهتر از دیگران دستش به دهانش برسد ارزشی برای او قلمداد می شود و همین ارزشمند بودن ثروت و دارایی در فرهنگ رایجِ امروز، سبب شده تا ما شاهد یک ماراتون نفس گیر بین کسانی باشیم که داشتن را فضیلت می دانند و تلاش می کنند تا با رسیدن به دارایی بیشتر، برای خود ارزش بیشتری را دست و پا کنند.
این نوع ارزش گذاری، پدیده نوظهوری نیست که با رشد ثروت عمومی و امکان رفاهی به وجود آمده باشد. قرآن کریم از وجود چنین باوری در بین اقوام گذشته نیز خبر داده است. قرآن کریم از ثروتمندی خبر می دهد که داشته خود را فضیلت و برتری نسبت به دوست خود می پنداشت و در سخن به او گفت: من از نظر ثروت از تو برترم و آبرو و شخصیت و عزتم بیشتر و نفراتم از دارائی های تو فزونتر است «فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالًا وَ أَعَزُّ نَفَراً»[1] ؛ بنابراین هم نیروى انسانى فراوان در اختیار دارم و هم مال و ثروت هنگفت و هم نفوذ و موقعیت اجتماعى، تو در برابر من چه مى‏گویى؟ و چه حرف حساب دارى؟![2]
و یا از مرفهین بی دردی گزارش می دهد که سعادت را منحصر در داشتن نعمت های مادی دانستند و تنها عامل شقاوت و بدبختی را در نداشتن این ثروت و دارایی؛ برای همین می گفتند: «نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ»[3] ؛ ما اموال و اولاد بیشترى داریم و عذاب نخواهیم شد. این نفى عذاب از خودشان برای آن بود که آنها سعادت را تنها در داشتن مال و اولاد بیشتر می دانستند و بس، بر اساس این نگرش، عذاب هم تنها در صورتی خواهد بود که شخص از مال و منالی برخوردار نباشد و چون اینها بهره مند بودند پس خود را معذب نمی دانستند.[4]
کلام امیرمۆمنان در باره ثروت اندوزی و داشت دنیایی امیرالمۆمنین در خطبه 160 نهج البلاغه این فرهنگ مادی و ارزش گذاری غیر دینی را به چالش کشیده و با استدلالی قابل توجه، ثابت می کند که داشتن فضیلت نیست.
امام با الگو قرار دادن رسول خدا و دیگر پیامبران بزرگ الهی، زندگی آنها را معیار ارزش و بی ارزشی دنیا و داشته های دنیوی معرفی می کند که چطور آنها با داشتنِ امکانِ فراهم کردن دنیایی آباد، خود را آلوده به زر و زیور آن نکردند و به حداقل و بلکه کمتر از آن بسنده کردند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

داشتن فضیلت نیست که اگر بود، بهترین های خلق؛ یعنی انبیاء و اولیای الهی می بایست از آن بهره مند می بودند که نبودند. بنابراین داشتن نه تنها فضیلت نیست؛ بلکه رذیلت هم هست؛ زیرا خدا به هر که داده است در واقع او را خوار کرده است

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بیان الگوهایی حقیقی برای زندگی دینی آن حضرت درباره رسول خدا می فرماید:
«وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ ص کَافٍ لَکَ فِی الْأُسْوَةِ وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَى ذَمِّ الدُّنْیَا وَ عَیْبِهَا وَ کَثْرَةِ مَخَازِیهَا وَ مَسَاوِیهَا ...» ؛ در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای تو سرمشق کافی وجود دارد[5] و برای پی بردن به زشتی و عیب دنیا و فراوانی رسوایی ها و بدی هایش راهنمای خوبی است؛ زیرا دنیا همه چیزش را از پیامبر گرفت و در اختیار دیگران نهاد.
و بعد
به زندگی موسی اشاره می کند که در اثر لاغری و آب شدن گوشت بدنش سبزی گیاه از پشت پرده شکمش نمایان بود (لَقَدْ کَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِیفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِه‏) .
سومین الگویی که امام معرفی می کند حضرت داوود است که درباره او فرمود: او با دست خویش از لیف خرما، زنبیل می بافت و از همنشینان خویش می پرسید: چه کسی از شما مرا در فروش آن کمک می کند؟ و از بهای آن نانِ جوی [فراهم می ساخت] و می خورد.

آنگاه از نداری و دنیای بی رونق عیسی سخن گفته و بعد به سیره پیامبر اکرم پرداخته و درباره او فرموده است:
از دنیا به حداقل قناعت کرد و دیده براى تماشاى آن باز نکرد. لاغرترین اهل دنیا و گرسنه ترین آنان از دنیا بود. دنیا به او عرضه شد؛ اما از پذیرفتنش امتناع کرد ... روى زمین غذا می خورد و مانند نشستن بندگان مى نشست و با دست خود پارگى کفشش را مى دوخت و لباسش را وصله مى کرد ... پرده اى با نقش و نگار بر در خانه اش آویخته بود، به یکى از همسرانش فرمود: فلانى! این پرده را از جلوی چشمان من دور کن که هر گاه آن را می بینم به یاد دنیا و زر و زیورش می افتم.
بعد حضرت چنین ادامه می دهد: پیامبر دل از دنیا کنده و به آن پشت کرده و یاد آن را در دل کُشته بود و دوست داشت زینت و زیور دنیا از دیده اش دور باشد تا دنیا را جایگاه قرار و آرامش نداند و به ماندن در آن امیدوار نگردد.
چرا داشتن فضیلت نیست؟ بعد از بیان این مقدمات، امام وارد استدلال اصلی می شود که در آن، بی ارزش بودن دنیاداری را ثابت و به صراحت بیان می کند که داشتن فضیلت نیست.
آن حضرت بعد از بیان دنیانداری انبیاء الهی به ویژه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
پس لازم است تا انسان عاقل، نیک بیندیشد که «آیا خداوند با این کار، پیامبرش را گرامی داشت یا خوار کرد؟ «فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ أَکْرَمَ‏ اللَّهُ مُحَمَّداً بِذَلِکَ أَمْ أَهَانَه‏؟»
اگر بگوید: خوار کرد، به خدا سوگند که دروغ گفته و به خداوند بهتان بزرگى زده است و اگر بگوید: او را گرامی داشت؛ پس باید بداند که خداوند دیگرانی را که سفره دنیا برایشان گشوده، بی ارزش نموده است «فَلْیَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ».
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

از آنچه بیان شد این حقیقت روشن می شود که صِرفِ داشتن، در فرهنگ اسلامی فضیلت و ارزش نیست و رذیلت است و ضد ارزش، دقیقاً عکس آنچه امروز به وفور شاهد آنیم. مگر آنکه انسان داشته باشد و خرج کند آنهم نه برای خود بلکه برای دستگیری از دیگران و رونق دادن به شعار دینی که این معنای اخیر را می توان از خطبه 209 نهج البلاغه استفاده کرد

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بنابراین داشتن فضیلت نیست که اگر بود، بهترین های خلق؛ یعنی انبیاء و اولیای الهی می بایست از آن بهره مند می بودند که نبودند. بنابراین داشتن نه تنها فضیلت نیست؛ بلکه رذیلت هم هست؛ زیرا خدا به هر که داده است در واقع او را خوار کرده است.
توصیه امیرالمۆمنین علیه السلام پس از این استدلال حضرت رو به توصیه می آورد؛ توصیه ای مبتنی بر آن چه تا کنون فرموده است:
آنکه در پی الگو و مقتداست باید از پیامبر خود پیروی کند و گام بر جای پای او نهد و به آنجایی درآید که او درآمد و گرنه از هلاکت ایمن نخواهد بود ... پیامبری که با شکم خالی از دنیا رفت و با سلامت وارد آخرت شد.
امیرمۆمنان علیه السلام از شیوه زندگی خود می گوید در پایان خطبه امام از سیره خود سخن می گوید و نشان می دهد خود به آنچه توصیه می کند پیش و بیش از دیگران عمل می کند. آن حضرت برای آنکه بی رغبتی به دنیا و دنیا نداری خود را به تصویر کشد و آن را به خوبی برای شنونده تبیین کند می فرماید:
به خدا قسم این پیراهن پشمین خود را آنقدر وصله زدم که از وصله کننده اش شرمسارم «وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا».
نتیجه اینکه از آنچه بیان شد این حقیقت روشن می شود که صِرفِ داشتن، در فرهنگ اسلامی فضیلت و ارزش نیست و رذیلت است و ضد ارزش، دقیقاً عکس آنچه امروز به وفور شاهد آنیم. مگر آنکه انسان داشته باشد و خرج کند آنهم نه برای خود بلکه برای دستگیری از دیگران و رونق دادن به شعار دینی که این معنای اخیر را می توان از خطبه 209 نهج البلاغه استفاده کرد.


پی نوشت:
1.کهف/34
2.تفسیر نمونه 12/429
3.سبأ/35
4.ر.ک به المیزان 16/383
5.اشاره به آیه 21/ احزاب است که می فرماید: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ؛ یقیناً براى شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوى نیکویى است.


  • حامد فکوری

مردی همسر و سه فرزندش را ترک گفته و در پی روزی خود و خانواده اش، راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و دوری او برایشان بسیار دشوار بود... مدتی بعد، پدر نامه ای به همسر و فرزندانش فرستاد. نامه که به خانه رسید، بچه ها یکی یکی آنرا در دست گرفته و بوسیدند و گفتند: این نامه از طرف عزیز ترین کسمان است. سپس بدون اینکه پاکت را باز کنند و نامه را بخوانند، آنرا در کیسه مخملی زیبایی قرار دادند.
هر چند وقت یکبار هم نامه را ازکیسه درآورده و به آن چشم می دوختند. سالها گذشت...پدر برای دیدن همسر و فرزندانش به خانه برگشت ولی به جز یکی از پسرانش کسی را در خانه نیافت.
از او پرسید: مادرت کجاست؟
پسر: مدتی پس از رفتنت سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر: چرا؟! مگر نامه اولم را باز نکردید؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی گذاشته بودم!!
پسر: نه... نامه را باز نکردیم.
پدر: برادرت کجاست؟
پسر: بعد از فوت مادر کسی نبود که زیر پر و بالش را بگیرد و نصیحتش کند.او هم قاطی دوستان ناباب و گمراهی شده و روز و شب را با آنان می گذراند...

پدر: مگر نامه دومم که در آن از او خواستم پیش من بیاید و با دوستان ناباب نگردد را نخواندید؟!
پسر: نه...

پدر:این دیگر چه وضعیتی است ! خواهرت کجاست؟
پسر: باهمان پسری که از مدتها خواستگارش بود ازدواج کرد.الان هم اصلا احساس خوشبختی نمی کند و زندگی سختی دارد.
پدر با عصبانیت تمام گفت: یعنی او هم نامه من را نخواند؟! من که در نامه هایم نوشته بودم این پسر آدم آبرو دار و خوشنامی نیست و من با ازدواج او با دخترم مخالفم!
پسر: نه... نامه ها را بوسیده و در یک قوطی مخملی، تمیز و مرتب نگهداری کرده ایم... اما تاحالا هیچ کدام را نخوانده ایم.
به حال این خانواده فکر کردم و اینکه چگونه از هم پاشید و خوشبختیش را از دست داد، آنهم فقط به خاطر اینکه بچه ها نامه های پدرشان را نخواندند و به بوسیدن و تقدیسش اکتفا کرده و به آنچه پدرشان درآن نوشته عمل نکردند.سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت.وای بر من...
رفتار من با نامه های خدا دقیقا مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است.

فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿۴۹﴾کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿۵۰﴾فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴿۵۱﴾
چرا آنها از تذکر روى گردانند (۴۹)
گویى گورخرانى رمیده‏اند (۵۰)
که از مقابل شیرى فرار کرده‏اند (۵۱)

بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً (۵۲)
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه‏اى از سوى خدا براى او فرستاده شود
کَلَّا بَل لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿۵۳﴾کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿۵۴﴾فَمَن شَاء ذَکَرَهُ ﴿۵۵﴾وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿۵۶﴾

چنین نیست که آنان مى‏گویند بلکه آنها از آخرت نمى‏ترسند (۵۳)
چنین نیست که آنها مى‏گویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است (۵۴)
هر کس بخواهد از آن پند مى‏گیرد (۵۵)
و هیچ کس پند نمى‏گیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است (۵۶)


  • حامد فکوری

**************************************************************************

امام دوازدهم شیعیان، در شرایطی به امامت رسید که سال‌های زیادی از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌گذشت و پس از انحرافی که در امر جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بلافاصله پس از رحلت ایشان، صورت گرفته بود، یازده امام پیشین همواره برای اجرای رسالت پیشوایی خویش در جامعه اسلامی‌ با شرایط سخت و پیچیده‌ای مواجه بودند. به عبارت دیگر جامعه در عصر امامان پیشین، درک و دریافت شایسته‌ای از جایگاه والای معصومان(علیهم السلام) نداشت.

**************************************************************************
بنابراین امام مهدی(علیه السلام) به عنوان «قائم آل محمد» و «آخرین ذخیره الهی»، با مردمی مواجه شد که از جهات مختلف قابلیت پذیرش ایشان و زمینه قیام الهی شان را دارا نبودند. مشکلات اساسی اجتماع در آن زمان، انحراف جامعه از عدالت اسلامی، فاصله گرفتن از ارزش‌های اسلامی، آماده نبودن برای تطبیق و پیاده کردن برنامه‌های اسلام در زندگی و فداکاری نکردن در راه آن است (1)، تا جایی که به اعتقاد برخی صاحب نظران:

«اگر امام مهدی(علیه السلام) در آن زمان ظهور می‌کرد، با آن جو تیره‌ای که وجود داشت، قطعا کشته می‌شد و به هدف خود که تسلط بر تمام جهان و گسترش عدل در آن است، نمی‌رسید، زیرا جز عده انگشت‏شماری به طرفداری وی بر نخواسته و توده اجتماع به ندای حضرت پاسخ نمی‌داد بلکه چه بسا که به طرفداری از دولت بر می‌آمدند، در حالی که خداوند وعده داده است که ظهور حضرت در وقتی خواهد بود که افرادی نیرومند و دل‌هایی سرشار از عشق و عقل‌هایی پر، به طرفداری از حضرت به پا خیزند که بتواند با نیروی آن‌ها و نیروی خدایی بر تمام جهان مسلط شده و دادگری را در سراسر گیتی بگستراند.» (2)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در یکی از بیانات خود پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، افعال و اعمال امت اسلامی ‌را آبستن مجموعه‌ای از وقایع اجتماعی شوم در آینده می‌داند، که روند رو به انحطاطی را برای جامعه اسلامی‌ ترسیم می‌کند؛ روندی که ناگزیر به غیبت امام دوازدهم شیعیان می‌انجامد و تا ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ادامه می‌یابد:

=-=-=-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

بر اساس این دسته روایات اگر معصومان(علیهم السلام) زمینه تشکیل حکومت اسلامی‌ با تمام ابعادش را در جامعه می‌یافتند، زمین و آسمان برکات و خیرات را از مردم دریغ نمی‌کرد و مردم خوش و فراوان می‌خوردند و هیچ‌گاه گرفتار فقر نمی‌شدند و حق هر کس به خودش می‌رسید

=-=-=-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
«أَمَا لَعَمْرِی لَقَدْ لَقِحَتْ قنطرةٌ رَیْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَبلوا مِلاءَ الْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ رعَافاً مبِیداً هُنَالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یُعْرَفُ الْبَاطِلُونَ غب مَا أُسِّسَ الْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِیبُوا عَنْ دُنْیَاکُمْ أَنْفُساً وَ اطْمَأَنُّوا لِلْفِتْنَةِ حاشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ وَ سَطْوَةِ مُعْتَدٍ غَاشِمٍ وَ بِهَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِینَ یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهِیداً وَ جَمْعَکُمْ حَصِیداً فَیَا حَسْرَتَى لَکُمْ وَ أَنَّى بِکُمْ وَ قَدْ عَمِیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُون

آگاه باشید! به جان خودم سوگند که راه اعراض و روگردانی از خیر و حقیقت و احکام اسلام (از همین اعمال مردمان، مبنی بر غصب خلافت حضرت علی(علیه السلام) و ابداع نوآوری‌ها) مهیا می شود، و به زودی نتیجه آن که ریختن خون بسیار است، ظاهر می شود در این جنگ و ستیزهایی که در آن هیچ نفع و اثری نیست، مردم توسط سموم هلاک کننده ای به سرعت می میرند، اینجاست که افراد باطل، زیان می بینند و از دیگران شناخته می شوند این ها همه نتیجه اعمال پس از رحلت رسول خداست که به ظواهر مادی دنیا دل خوش داشتند و به چند روز ریاست آن راضی شدند. حاشا! بشارت دهید آن زمان را به اختلاف و هرج و مرجی که ایجاد می گردد، و کشتار زیادی که دامنگیر امت اسلام می شود، و استبداد ستمکاران. بى‏شکّ منافع شما نابود و مزارعتان محصود و بهره شما افسوس و دریغ خواهد بود، به زودی گریبان ندامت بدرید و هیچ نمى‏دانید به کجا اندر افتادید، بى‏گمان کورکورانه در ظلمت خانه ضلالت اسیر و در چاه جهالت دستگیر گشتید، چگونه شما را ملزم کنیم به سوى راه هدایت و حال آنکه از شنیدن کلمات ما کراهت دارید؟
» (3)

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اگر امام مهدی(علیه السلام) در آن زمان ظهور می‌کرد، با آن جو تیره‌ای که وجود داشت، قطعا کشته می‌شد و به هدف خود که تسلط بر تمام جهان و گسترش عدل در آن است، نمی‌رسید، زیرا جز عده انگشت‏شماری به طرفداری وی بر نخواسته و توده اجتماع به ندای حضرت پاسخ نمی‌داد

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به نظر می‌رسد که این روایت و برخی روایات رسیده از این گونه (4) مبین سنن الهی هستند که به واسطه پیمان شکنی امت اسلامی ‌پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جامعه اسلامی‌ به جریان درآمد. به عبارت دیگر از چنین متونی می‌توان مجموعه‌ای از قوانین الهی را کشف و دریافت کرد که سیر تاریخ اسلامی را به ناگزیر به سرگردانی امت اسلامی، فاصله گرفتن ایشان از اسلام واقعی و غیبت حجت الهی از جامعه پیش می‌برد.

امام علی(علیه السلام) نیز در خطبه طالوتیه به روشنی این مساله را بیان می‌کند. بر اساس این دسته روایات اگر معصومان(علیهم السلام) زمینه تشکیل حکومت اسلامی‌ با تمام ابعادش را در جامعه می‌یافتند، زمین و آسمان برکات و خیرات را از مردم دریغ نمی‌کرد و مردم خوش و فراوان می‌خوردند و هیچ‌گاه گرفتار فقر نمی‌شدند و حق هر کس به خودش می‌رسید. ولی مردم این زمینه را فراهم نکردند، بنابراین تنگدستی بر آن‌ها چیره شد و گروهی اموال عمومی‌ را به نفع خود جمع‏آوری کردند و حق دیگران را به ناحق خوردند، بنابراین جامعه دو قطبی شد، گروهی فقیر و گروهی ثروتمند شدند. به علاوه وقتی مردم پیشوایان حق را رها کردند، هر کسی به خلافت طمع ورزید و برای به دست آوردن آن خون‌ها ریخته شد و افراد شرور بر مسلمانان تسلط یافتند. نکته آخر آن که اگر مردم از امامان بر حق پیروی می‌کردند، در تشخیص حق و باطل دچار خطا نمی‌شدند و اسلام با تمام ابعادش در جامعه پیاده می‌شد ولی از آنجا که امت اسلامی ‌پیشوای بر حق را رها کردند و به دنبال امامان باطل حرکت کردند، در تشخیص حقیقت و ارزش‌های اسلامی‌ دچار لغزش و سرگردانی شدند و این سرگردانی تا ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) ادامه دارد. (5)


پی نوشت ها:
1.درباره مشکلات اساسی اجتماع درآن دوره ر.ک: صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی (ع) و غیبت صغری (فلسفه غیبت صغری)، پیشین، ص 145
2.همان، ص 255
3.با نگاهی به کتاب امام مهدی (ع) و بانوان حریم ولایت (ع)، نشر موعود عصر، 1384
4.طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، پیشین، ج1، ص 109
5.طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، پیشین، ج2، ص 289، کلینی، الکافی، پیشین، ج8، ص 32، ح5 و ص 53، ح 16



  • حامد فکوری

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

امروزه برخی با توجه به جذابیت های ظاهری حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» و مانند آن سعی در همه گیر کردن چنین تفکراتی به خصوص در میان نسل جوان دارند و حال آن که اصلاً حرف های قابل دفاع نیستند. «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» نقض کننده یکدیگرند.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» همدیگر را نقض می کنند و به اصطلاح «پارادوکسیکال» هست. کسی که بخواهد آدم درست و حسابی و دل پاکی باشد، دیگر نمی تواند هر جور که دلش می خواهد زندگی کند، به دلیل اینکه درست و حسابی بودن لوازم خاصی را می طلبد و محدودیت ها، قید و بندها و شرط و شروطی را لازم دارد که در صورت ملزم شدن به آن خواسته ها و تمینات انسان نباید خارج از این محدوده باشد.
اعمال انسان تجلی نیت های اوست
یقیناً اعمال انسان برآیند و تجلی نیت های او و درون اوست. کسی که هر چه که دلش بخواهد و هر آنچه که هوای نفسش آن را طلب کند انجام دهد و به دنبال کارها و افعال شیطانی باشد ، دیگر نمی تواند بگوید: که درون من و دل من پاک است و آدم درستی ام. این درون است که برون را می سازد و برون است که درون را جلا می بخشد. لذا نیت و دل و درون انسان رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارش دارد و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند.
معنای صحیح «درست و دل پاک بودن»

ابتدا بهتر است تا تعریف صحیحی از «درست و دل پاک بودن» ارائه دهیم. انسان وقتی انسان درستی است که به دنبال اعمال صالح باشد و وقتی عمل صالح انجام می دهد که درونش پاک باشد و ایمان و اعتقاد و درستی داشته باشد.


از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان که باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنان که می فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[1] یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یک دیگر را با پافشاری در حق سفارش می کند همه مردم زیانکارند.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می دهد

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
بالاتر از این قرآن کریم بر عمل بسی تأکید کرده و می فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»[2]:و نمی داند این که برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داد ثواب و جزائی نخواهد بود و البته انسان پاداش سعی و عمل خود را بزودی خواهد دید. [3]
و در یک کلام انسان دل پاک و درست، انسانی است که محبت خداوند را در دل دارد.

هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است
آیا درست است که مخالف امر خدا عمل کنیم و اظهار به محبت او داشته باشیم؟ این از محالات و کارهای نوظهور است! امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «ما احب الله من عصاه» [4]: کسی که خدا را نافرمانی می کند، او را دوست ندارد.


اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می دهد. [5]


قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ ...» [6]: ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من (فرستاده او) پیروی کنید تا دوستتان بدارد.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان که باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنان که می فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یک دیگر را با پافشاری در حق سفارش می کند همه مردم زیانکارند
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
همچنین امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: اگر می خواهی از آفریدگار خود فرمان برداری نکنی، از روزی او مخور و اگر دشمن او را دوست می داری، از مملکت او بیرون شو. بر فرض که خداوند برای معصیت خود بیم هم نمی داد؛ واجب و شایسته بود که برای شکر نعمتش، معصیت نشود. عقل شمشیر برنده است؛ خواهش نفست را با عقل خویش بکش. [7]
مروج چنین نظریه هایی چه کسانی هستند؟
چنین افکار و اندیشه هایی خطر بزرگی برای اخلاق بشری است و عاملی است برای ترویج فساد و بی بند و باری. دلایل عمده ترویج دهندگان این نظریه ها به قرار زیر است:

1. تا در قید و بند احکام دینی و شریعت نباشند و به قول خودشان بتوانند هر کاری که خواستند انجام دهند و هر جوری که خواستند زندگی کنند؛

2. برای این که وجدان و درون خود را قانع کنند؛

3. چون خود هلاک شده اند به دنبال هلاک کردن دیگران هم هستند تا در این میان تنها نمانند.

روش برخورد با افراد مروج لاابالی گری
در رابطه با روش برخورد با این افراد که مروج چنین افکاری هستند یا به دنبال چنین اندیشه هایی می روند از آنجایی که آنها دوستان دینی ما هستند در مرحله اول باید با نرمی و ملایمت و ملاطفت؛ دست آنها را بگیریم و از گرداب چنین افکار و اندیشه های باطل و ناصواب نجاتشان بدهیم انشاء الله.
 
  پی نوشت ها:
1.سوره مبارکه عصر، آیه 3.

2.سوره مبارکه نجم، آیه 40 ـ 39

3.فرق و مذاهب کلامی،ربانی گلپایگانی، ص 277.

4.معانی الاخبار شیخ صدوق.

5.مواعظ امامان علیهم السلام (ترجمه بحارالانوار)، ص 84.

6.سوره مبارکه آل عمران، آیه 31.

7.روضه الواعظین، ترجمه مهدوی دامغانی، ص 664؛ بر گرفته از کتاب «... لحظه ای درنگ» به نگارش مریم ادیب.


  • حامد فکوری

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

کسی که دیده‌ی خود را از نگاه به زن نامحرم سیراب می‌سازد، خداوند در روز قیامت، چشم‌های او را به وسیله‌ی میخ‌های آتشین و آتش، پُر می‌کند.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++


در این باره حضرت محمد (ص) بیان داشته‌اند: کسی که دیده‌ی خود را از نگاه به زن نامحرم سیراب می‌سازد، خداوند در روز قیامت، چشم‌های او را به وسیله‌ی میخ‌های آتشین و آتش، پُر می‌کند و چون حسابرسی مردم پایان پذیرد، او را در جهنم می‌اندازد.؛و از این رو حضرت عیسی (ع) بیان داشته‌اند: همانا چشمان خود را از نگاه نمودن به زنان نامحرم بازدارید؛ چرا که این عمل، سبب افشاندن بذر شهوت و رویش فسق می‌گردد.


علاوه بر این، در باب روابط زننده و شوخی نمودن‌های خارج از عرف و شرع مردان با زنان، حضرت محمد (ص) فرموده‌اند: هر فردی با زنی نامحرم شوخی نماید، برای هر کلمه که با او گفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی می‌نمایند و آن زن اگر با رضایت، خود را در اختیار آن مرد قرار دهد و یا با وی بخندد و منجر به عمل خلافی شود، این زن هم مثل آن مرد گناهکار است و عذابش به مانند اوست.


ولی اگر زن راضی نبود به شوخی و ارتباط، و مرد به زور مرتکب این عمل زشت گردید، گناه هر دو بر عهده‌ی مرد می‌باشد، و همچنین در جای دیگری بیان داشته‌اند: مَن صافَحَ إمرَاةً حَرماً جاءَ یَومَ القیامَة مَغلُولاً ثُم یُومَرُ بِهِ اِلَی النّار؛ هر کس با زن نامحرمی دست دهد، روز قیامت با دستِ زنجیر شده به گردن محشور می‌شود و سپس امر می‌شود تا او را به آتش جاودان ببرند.


پی نوشت‌ها:
1- مستدرک الوسایل، ج 14: 267.
2- میزان الحکمه، ج 10: 71.
3- عقاب الأعمال: 652.
4- بهشت جوانان: 441، 451.



  • حامد فکوری

امروز یکی از این این فیلتر شکن ها را خدمتتان معرفی می کنیم که با نهایت تعجب با وجود اینکه در نوع خودش بینظیر هست اما متاسفانه استقبال خوبی از این فیلتر شکن قوی نشده است .

 

قبل از معرفی این فیلتر شکن لازم است که راهنمای کوتاه استفاده از آن را  یاد بگیرید

امام صادق علیه اسلام در مورد این فیلتر قوی میفرماید  : نماز سپر (فیلتر)  بین انسان و جهنم هست

عجله نکنید

برای شکستن این فیلتر ۲۰۱۳ و گرفتار عذاب الهی شدن راه های بسیاری وجود دارد

برخی برای این قفل ها کلید هایی ساخته و نام آن را وی پی ان و یا فیلتر شکن گذاشته اند

جالب اینجاست که برخی برای اینکه شما به عذاب گرفتار شوید و به جهنم بروید از شما در قبال شکستن این فیلتر پول هم میگیرند

 

نــمـــــاز  و استغفار : معمولا بهترین  و قوی ترین فیلتر نیاز به فیلتر شکن خیلی قوی هم دارد اما اگر شما خواستید فیلتری که خدا بین شما و جهنم قرار داده و نام ان را نماز گذاشته بشکنید فقط کافیست به حرف متخصصین گمراه کننده گوش دهید .  اگر تا کنون به علت انجام اعمال خوب بین خود و خدا ایجاد فیلتر کرده اید به راحتی میتوانید تمام اعمال خوب را با یک فیلتر شکن سادۀ ساده از بین ببرید .


  • حامد فکوری


آسمان می‌خندد. زمین پایکوبی می‌کند. در زمین و آسمان هنگامه‌ای برپاست. آسمانیان سردرگوش هم گذاشته، با شادی و سرور، سرود مقدم دلدار را زمزمه می‌کنند. ملائک زمان و زمین را گلباران می‌کنند. از خانه خدیجه نوری می‌درخشد که عالم را روشن کرده است. فرشتگان صف به صف ایستاده‌اند تا خداوند به آنان اذن ورود به این خانه بهشتی را عنایت فرماید. به خود می‌بالند که می‌خواهند روی دلارای محبوبه خدا را تماشا کنند. بر یکدیگر سبقت می‌گیرند تا تبریک و سلام خدا را بر خدیجه عرضه دارند.


چشمان زیبای پیامبر غرق آبی بیکران آسمان است و قلب و روحش در حال سجده شکر. معبود بی‌همتا را سپاس و تقدیس می‌گوید که فرزندی را به او عطا فرموده که مایه مباهات و فخر عالم و عالمیان است. پیک حق آمد و بر او خواند: «انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، انّ شانئک هو الأبتر»؛

کوثری عطا کردیم که چشمه همیشه جوشان رحمت است و فقط صاحبدلان و موالیان می‌توانند از این چشمه لایزال سیراب شوند.

شادی کــنید ای دوستــان هنــگامه‌ای برپا شده     زهرا ز اوج آسـمان مــحبوبه دلها شــده

انس و ملک شادی‌کنان جشن و شرر برپا کنند        چون غنچه بشکفته رخسار زهرا واشده


باران رحمت الهی، با قدم‌های نازنین این مولود بر تمام زمین‌ها و زمان‌ها باریدن آغاز کرد و کسی که محبت این حوریه بهشتی را در دل و جان بپروراند، باران رحمت بر او می‌بارد. این چشمه همیشه جوشان، فاطمه است که دست دوستان را می‌گیرد و تنهایشان نمی‌گذارد، به راستی چه نام برازنده‌ای دارد.

دست پدر را در تنهایی‌هایش می‌گیرد و ام‌ابیهای پدر می‌شود. با دیدن فاطمه است که چشم پدر روشن می‌شود و غم از خانه دلش رخت می‌بندد.

آری! فاطمه است که اگر به سویش دست نیاز از جان و دل برآوری، حتماً دست‌های خالی‌ات را می‌گیرد و از صخره‌ها و سنگلاخ‌ها عبورت می‌دهد؛ ولی با وجود این همه لطف و محبت باز هم آن‌چنان که باید… .

خدایا! به خاطر وجود این ستارگان تابناک که شب‌های تار زندگی را روشن می‌سازند تا مسیر رسیدن به تو را گم نکنیم، سپاسگزارم و در دل زمزمه می‌کنم: «فتبارک الله احسن الخالقین.»


خدایا! میلاد فاطمه را (که حوریه‌ای است بسان آدمی) تبریک می‌گویم. به مادرش و به پدر و همسرش که چشمانشان محو خلقت زیبای توست.

خدایا! باران بیکران رحمتت را بر من ببار و مشتم را بر دامن پرمهر
فاطمه بفشار تا دامنش را از دست‌های گناه‌آلودم بیرون نیاورد.



  • حامد فکوری

از بیانات آیةالله جوادی آملی


ازدواج از منظر صاحب شریعت،یک صبغه ملکوتی دارد. ازدواج این نیست که مذکر و مونث کنار هم جمع بشوند و نر و ماده با هم زندگی بکنند.این در گیاهان هم هست.این را نمی گویند "نکاح"

کدام گیاه است که بدون تلقیح میوه دهد؟ کدام حیوان است که بدون داشتن همسر فرزند پیدا کند؟ ازدواج به معنای اجتماع نر و ماده نیست ازدواج به معنای آن صبغه ملکوتی اش این است که یک انسان یک مرد و یک زن کنار هم جمع شوند تا فرزند صالحی تربیت کنند.

ذات اقدس اله که مراسم ازدواج راتبیین کرد فرمود"نساءکم حرث لکم فأتو حرثکم أنی شئتم"

آن گاه فرمود:" و قدمو لأنفسکم "(بقره223)
اولین هدف داشتن فرزند صالح است و فرزند صالح است که کشور را صالح می کند.


اگر مادر به فضایل اخلاقی مهذب نباشد که طفل دانشمند نمی پروراند. مشکلات جامعه ما در اثر نداشتن عضو صالح است و گرنه معدن به اندازه کافی هست،آب به اندازه کافی هست خاک به اندازه کافی هست.

یک کشوری که آب و خاکش کافی بود و همه چیز داشت اگر اخلاق نداشته باشد همه چیز را از دست می دهد.



  • حامد فکوری


بر اساس این شجره نامه نسب حضرت آیت الله خامنه ای به واسطه 36 نسل ،  به امام حسین(ع) می رسد.


امام حسین، امام زین العابدین، علی اصغر،...، سید جواد، سید علی خامنه ای


نام برادران آیت الله خامنه ای : سید هادی خامنه ای ، سید محمد خامنه ای


نام فرزندان آیت الله خامنه ای : مصطفی خامنه ای ، مجتبی خامنه ای ، محسن خامنه ای ، میثم خامنه ای ، بشری خامنه ای ، هدی خامنه ای


نسب آیت الله خامنه ای به حضرت سلطان سید محمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد می شود می رسد . ایشان به دلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش ، آشتیان و فراهان می آیند و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار می گیرند ولی مأموران عباسی در تفرش ایشان را دستگیر و شهید می کنند و هم اکنون مزار ایشان در میقان اراک قرار داد . سید محمد فرزند سید محمدتقی ، فرزند سید میرزا علی ، فرزند سید میرزا اکبر ، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرت سلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت می کنند و در شهر خامنه – 80 کیلومتری شمال غربی تبریز – ساکن می شوند . بعد از وی سید حسین ، فرزند سید محمد در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم می شود و البته به نجف اشرف سفر می کنند و در آنجا به درس و بحث اشتغال می ورزند . ایشان جد حاج سید علی خامنه ای بودند .



  • حامد فکوری


سلام عرض می‌کنم خدمت شما کاربران گرامی

خبرگزاری بین‌المللی قرآن " ایکنا" (iqna1.ir)

، امروز هم با یک نرم افزار قدرتمند، زیبا و کاربردی در خدمت شما عزیزان هستم.

نرم افزار جدید قرآن صوتی حبل المتین.

که طبق گفته های سازندش دارای ویژگی های زیر میباشد:

محتویات :

متن کامل قرآن کریم

متن کامل ترجمه استاد الهی قمشه ای

ترتیل جزء ۳۰ استاد ماهر المعیقلی


شما عزیزان میتونید این نرم افزار کاربردی را از سایت سرباز صفر برای سیستم عامل آندروید از اینجا دانلود کنید

و

شما عزیزان میتونید این نرم افزار کاربردی را از سایت سرباز صفر برای سیستم عامل جاوا از اینجا دانلود کنید

و


برگرفته شده از sarbaz0.blog.ir
  • حامد فکوری


  • حامد فکوری

به نام خدا


به راستی چرا در میان علمای ما کشف و کرامت کم و صاحب نفس قدسیه به رؤیا تبدیل شده؟‌ چرا انسانهای بزرگی که صاحب نفس قدسیه هستند و بهره‌ای از کشف و کرامت و چشم برزخی برده‌اند جرأت نمی‌کنند کشف و کرامات خود را بازگو کنند و از بازگو کردن آنها می‌ترسند که مباد کسی آنها را انکار کند یا به آنان تهمت دروغ و عرفان کاذب و امثال ذلک بدهد؟


در پاسخ به این سؤال باید بگوییم: انسان‌ها بر دو دسته‌اند، برخی دوست دارند فقط یک جوری بهشتی شوند و نمی‌خواهند برگزیده یا امام یا عارف شوند. اینها به دنبال حداقل‌ها هستند. اینها می‌گویند ما تابع حکم خداییم و خدا هم برای ما حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباح را مشخص کرده دیگر ما که نباید کاسه از آش داغ‌تر باشیم.

گروه دوم می‌گویند رشد و تعالی انسان حد و مرز ندارد و این احکام خمسه مال افراد معمولی است ولی اگر ما بخواهیم به سر منزل مقصود که بنده خدا و خدایی شدن و تخلق به اخلاق الهی است برسیم و دارای مقام کشف و شهود گردیم دیگر نباید مکروهات را انجام دهیم و مطلقا باید از مباحات دوری کنیم و مستحبات را هم بر خود واجب می‌کنند، اینها می‌خواهند مصداق این آیه شریفه که یکی از اوصاف عبادالرحمن است شوند که می‌فرماید: وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً. «سوره فرقان، آیه 74». اینان از خدا می‌خواهند که همسر و فرزندانشان نور چشم آنان باشند و پیشوای انسان‌های باتقوا گردند.

خوب معلوم است که مسیر و راه این دو با یگدیگر فرق می‌کند. دسته دوم از خیلی از لذت‌ها باید صرفنظر کنند و در خیلی از اجتماعات و مراسمات هرچند از نوع حلالش نباید حضور یابند و لذا چون درجه انبیاء علیهم‌السلام بالا است و آنان همگی از خطا و گناه معصوم‌اند، هرگز مرتکب گناه و معصیت نمی‌شوند و گاهی اگر یک ترک اولایی از آنان سر بزند به شدت مؤاخذه می‌شوند، مثل رانده شدن حضرت آدم از بهشت دنیوی و در شکم ماهی رفتن حضرت یونس. و چهارده معصوم علیهم‌السلام که به دلایل فراوان قرآنی و روایی معصوم‌اند و بلاشک مقامشان از مقام فرشتگان و پیامبران جز پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بالاتر است، از آنان حتی ترک اولی هم سر نمی‌زند.  

دسته اول هم چون آدم و پیشوا شدن را برای خود سخت می‌دانند و می‌خواهند خود را از این قیود دست و پاگیر نجات دهند به رفتار گروه پیشوا و امام که توأم با احتیاط و مراقبت است ایراد می‌گیرند. گروه اول به آنان می‌گویند اگر ما در فلان مراسم شرکت نکردیم و فلان میهمانی نیامدیم برای این نیست که ما اهل صله رحم نباشیم و از رفت و آمد بدمان بیاید و گوشه گیر و منزوی باشیم، بلکه مثلاً به‌خاطر اختلاط زن و مرد بود و دسته اول هم که از طرفی خود را متدین و ولایی می‌دانند و از سویی دیگر مطلع از رساله عملیه و مسائل شرعی، با مغالطه کردن و به کار بردن طرفندهای خاص خود ماجرا را شلوغ می‌کنند و می‌گویند یعنی می‌گویید ما دین نداریم و لاابالی هستیم و حرام و حلال سرمان نمی‌شود و فقط شما این چیزها را می‌فهمید؟!    

گروه دوم می‌گویند: عزیزان ما، طبق فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: حسنات الأبرار سیئات المقربین. «بحارالانوار، ج25 ،ص205». یعنی اینکه لازم نیست کار شما حرام باشد، شما انشاءالله اگر به تکلیف خود عمل کنید به بهشت می‌روید و ما می‌خواهیم بیشتر به خدا نزدیک شویم. ما می‌خواهیم مثل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام و ... باشیم. شما می‌خواهید پیرو صادق آنان باشید، ما که نمی‌گوییم کار شما حرام است، ما می‌خواهیم ورع داشته باشیم. آخر ورع با تقوا فرق می‌کند. تقوا یعنی گناه نکردن، ورع یعنی فکر گناه را نکردن.  

گروه دوم به مصداق: همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده‌اند، همتشان بلند است و دائم خود را با امامان معصوم علیهم‌السلام می‌سنجند و یک یک صفات رذیله را از خود دور می‌کنند. آنها خود را با سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و ... مقایسه می‌کنند و می‌خواهند آنگونه باشند.  

مثل دو نفر که در یک روز جمعه به قصد رفتن به یکی از تفرجگاه‌ها مثل ابرده در مشهد مقدس از منزل خود با وسیله نقلیه شخصی یا عمومی خارج می‌شوند و یکی ساعت 5 بعد از نماز صبح راه می‌افتد و دیگری بعد از استراحت و حمام و صرف صبحانه در ساعت 11 صبح! اگر این دو نفر در یک‌جا همدیگر را ببینند ممکن است فرد دومی به اولی بگوید چرا این‌قدر خود را زحمت دادی و ساعت 5 صبح حرکت کردی، بلکه می‌گرفتی می‌خوابیدی و حمام می‌رفتی و صبحانه می‌خوردی و بعد راه می‌افتادی؟ او در جواب می‌گوید: من با خودم گفتم زودتر حرکت کنم تا زودتر برگردم و استراحتم را هنگام گرما در خانه و زیر کولر بنمایم و بی جهت در ترافیک و شلوغی رفت و آمد نکنم. این تفاوت دو دیدگاه است.     

بزرگان و ترک مکروه و مباح

بسیاری از علمای بزرگ و اندیشمندان اسلامی، به سمت و سوی کار مکروه و مباح نمی‌گشته‌اند تا چه رسد به حرام؛ برای روشن شدن این ادعا، نمونه‌هایی آورده می‌شود:

شهید اوّل قدس سره در کتاب قواعدش می‌نویسد:

 و من الخسران صرف الزمان فی المباح و ان قلّ... ؛یعنی صرف عمر در کارهای مباح، هر چند کم، جز زیان چیزی نیست، چه، از ثواب می‌کاهد و درجات انسان را پایین می‌آورد.

و معلوم است کسی که سخنش این است، با توجه به شناختی که از وی داریم، چگونه زندگی می‌کند!

مرحوم ملّا عبدالله شوشتری که از شاگردان محقق و مقدس اردبیلی به شمار می‌آید، در مقام موعظه به فرزندش می‌فرماید:

 یا بنی، اِنّی بعد ما اَمَرنی مشایخی رحمةالله علیهم اجمعین بالعمل برأیی، ما ارتکبتُ مباحاً و لا مکروهاً الی الآن حتی الأکل و الشرب و النوم...! یعنی فرزندم، از آن هنگام که اساتیدم، به من فرمودند به رأی خودت عمل کن و اجازه اجتهادم دادند تاکنون مرتکب کار مباح و مکروه نشدم حتی در مورد خوردن، آشامیدن، خواب و....

درباره مقدّس اردبیلی قدس سره گفته‌اند:

... و لم یصدر عنه فیها فعل مباح فضلا عن الحرام و المکروه؛ در طول چهل سال از او کار مباحی سر نزد چه رسد به حرام و مکروه!

محدّث قمی می نویسد:

 از میرداماد، فیلسوف بزرگ اسلام، مدت 20 سال فعل مباح صادر نگردید.

یکی از نزدیگان امام خمینی می گوید:

روزی حضرت امام فرمودند: این فرش را از اینجا جمع کنید، چون روی این فرش نقش حیوانات افتاده است و نماز خواندن در اتاقی که در آن تصویر باشد، مکروه است.

فیلسوف نامدار، حاج ملّا هادی سبزواری در شرح حال خود می‌نویسد:

... و حقیر تا عشره کامله از عمر خود در سبزوار بودم و بعد از آن، جناب مستطاب عالم عامل... و عابد ناسک و ناسک متهجد.... الحاج ملّا حسین سبزواری اعلی الله مقامه که سال‌ها در مشهد مقدّس مشغول تحصیل بود، مرا از سبزوار به مشهد مقدس حرکت داد. 

و آن جناب انزوا و تقلیل غذا و عفاف و اجتناب از محرّمات و مکروهات و مواظبت بر فرائض و نوافل را مراقب بود. و داعی را هم در اینها چون در یک حجره بودیم، مساهم و مشارک داشت.

و کینونت ما بدین سیاق طولی کشید و سنواتی ریاضات و تسلیمیّتی داشتیم. و آن مرحوم استاد ما بودند در علوم عربیّه و فقهیّه و اصولیّه....

سؤالی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

مرحوم حاج ملّا محمد صالح برغانی قزوینی که برادر شهید ثالث و از علمای بزرگ است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در خواب دید و از آن حضرت چند سؤال کرد، یکی این که:

 علّت این که علمای سابق، صاحب کرامات و مکاشفات بودند و در این زمان  باب مکاشفات مسدود شده چیست؟

آن حضرت فرمود: سبب آن این است که علمای گذشته احکام را دو قسم کردند: واجب و حرام، حرام را ترک می‌کردند و واجبات را انجام می‌دادند و هرچه مکروه و مباح بود از محرمات می‌شمردند؛ یعنی، در مقام عمل مباحات و مکروهات را ترک می‌کردند و مستحبات را انجام می‌دادند و از واجبات محسوب می‌داشتند ولی شما طبقه متأخرین، احکام را در مقام عمل پنج قسم کرده‌اید و مستحبات را ترک کرده و مکروهات و مباحات را مرتکب می‌شوید.

 از این رو ابواب کرامات و مکاشفات بر شما مسدود گردیده است.

«با بهره‌گیری از فرمایشات استاد آیت الله محدث جرجانی و پایگاه تبیان، به نقل از سیمای فرزانگان و قصص العلماء مرحوم تنکابنی.»


  • حامد فکوری


  • حامد فکوری





************************

مدیران انتقاد ناپذیر ، تنها راه به سمت خدا در رسانه ملی را بستند !! 



بدین وسیله مراتب اعتراض خود به عملکرد مدیران صدا و سیما و به خصوص نحوه برخورد ناصحیح با عوامل زحمت کش برنامه ارزشمند سمت خدا که باعث تعطیلی این برنامه و کناره گیری عوامل متدین و محبوب و به خصوص کارشناسان گرانقدرش شده است را اعلام می داریم. 

امیدواریم مدیران مربوطه برگ سیاهی در کارنامه خود درج نکنند و با بی تدبیری خود تیشه به ریشه یکی از بهترین ، سودمندترین و محبوب ترین برنامه های مذهبی تاریخ صدا و سیمای انقلاب اسلامی ایران نزنند. 

والسلام 



شیعه آرت

صوت، بغض و ناگفته‌های  آقای شریعتی و حجت‌الاسلام فرحزاد در پخش زنده آخرین برنامه سمت خدا مورخ  22/02/1393

(کلیلک کنید)

***

راه های اعتراض:


تماس با خود صدا و سیما، شبکه سه (به شماره 02122021955)،

تماس با شواری نظارت بر صدا و سیما (02164040)،

پیغام گذاشتن در سایت مقام معظم رهبری به نشانی www.leader.ir/langs/ 

***

افسران جوان جنگ نرم در این زمینه هم حمایت بفرمایید و هم اطلاع رسانی...

جزاکم الله خیرا

***

***

***

*****************************

******************************************

جدیدترین خبر:

الحمدلله پخش برنامه سمت خدا تداوم پیدا کرده...

*******************************************



  • حامد فکوری

انصراف از یارانه یا انصراف از تعلیق غنی سازی 20 درصد؟


  • حامد فکوری


  • حامد فکوری


  • حامد فکوری


  • حامد فکوری


  • حامد فکوری





  • حامد فکوری