نقدی بر تولیدات نمایشی۱۰ ساله سیما؛
ضرغامی با تکماده نمره قبولی گرفت
گروه هنر: سیما در ۱۰ سال گذشته عملکرد
موفقی در حوزه نمایشی نداشت و تنها با کارهایی چون «مختارنامه» و «در چشم
باد» میتوان نمره مردودی برای عملکرد ضرغامی لحاظ نکرد.
بعد از گذشت 10 سال و چند ماه ریاست سید عزتالله ضرغامی بر سازمان صدا و سیما به پایان رسید؛ ریاستی که در سوم خرداد 83 با فرمان مقام معظم رهبری آغاز شد و پس از یک دوره تمدید امروز به پایان یافت و محمد سرافراز جانشین وی شد.
در طول این مدت اتفاقات مختلفی در سیما روی داد که برخی از آنها خوب و تعدادی دیگر اتفاقات منفی این سازمان به شمار میآمدند، اما یک نکته را نباید از یاد برد که در طول این ده سال، شبکههای سیما حداقل به لحاظ کمی رشد محسوسی پیدا کردند و کانالهای مختلفی به سیما اضافه شدند. این گزارش سعی ندارد درباره کمیت شبکهها یا سیاستهای صدا و سیما قضاوت کند، چون رسیدن به این خواسته نیازمند تحقیقات فراوان است که در یک گزارش نمیگنجد، اما به طور اجمالی درباره تولیدات نمایشی سیما سخن خواهیم گفت.
قبل از بحث درباره سریالها یا فیلمهای تلویزیون به توفیقات دو شبکه «نمایش» و «تماشا» اشاره میکنم. این دو کانال را باید جزء پرمخاطبترین شبکههای تلویزیون دانست، چون تماما به نمایش فیلمها و سریالهای مختلف میپردازند. این ویژگی به خودی خود سبب خواهد شد که تماشاگر بسیاری جذب این دو شوند، چون همیشه آثار نمایشی بیشترین مخاطبان را در تلویزیون داراست. این دو کانال جدا از اینکه توانسته مردم را سرگرم کند، این امکان را فراهم آورده تا کارهای بسیاری که امکان پخش مجددشان فراهم نبود، بار دیگر دیده شوند.
موضوع دیگری که در این گزارش باید به آن توجه شود، بحث تلهفیلمهای تلویزیون است که در دوره مدیریت ضرغامی به شکل جدی حمایت شد. درباره کمیت این تولیدات همین اندازه باید گفت که بیش از 2000 فیلم تلویزیونی توسط سیما ساخته شده که این مقدار را باید با کل آثاری که در تا پیش از این ساخته شده یکی دانست. همین مقایسه به طور حداقلی نشان از موفقیت کمی این آثار دارد، اما پرواضح است که اکثر این تولیدات به لحاظ فنی آن کیفیت لازم را ندارد. در ضمن رواج بیرویه تلهفیلمها به نوعی به سینما نیز ضرر زده است، چون حجم خرید آثار سینمایی از سوی تلویزیون کم شده است.
اشاعه موضوعات «ماورایی» در سیما
درباره تولیدات نمایشی سیما طی یک دهه گذشته به یک موضوع باید توجه ویژه داشت؛ آنهم این است که در این 10 سال سبکی از سریالسازی رواج پیدا کرد که از آن باید به عنوان کارهای ماورایی نام برد. در این مجموعههای تلویزیونی که عمدتا سریال نیز بودند به موضوع معاد توجه جدی میشود. کارهایی چون «او یک فرشته بود»، «اغما»، «صاحبدلان» و... نمونهای از این دست کارها هستند. این آثار در بدو امر با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شدند، اما در ادامه به واسطه تولیدات مکرر و تکراری به نوعی تماشاگر را نسبت به این موضوعات دلزده کردند. در این میان باید به امر هم اشاره کرد که بسیاری از این سریالها، موضوعات خرافی مورد توجه قرار میگرفت.
در زمینه تولیدات انقلابی نیز نباید برای سیما نمرهای خوب در نظر گرفت، البته مسئولان سیما سعی میکنند که در پس گفتوگوهای مختلف به یمن کمیت آثار، عملکرد خود را مثبت جلوه دهند، اما حقیقت امر این است که در این حوزه (انقلاب) سیما به جز ساخت کارهای ضعیف هیچ دستاوردی مثبتی نداشته است. گواه بارز این ادعا هم سریال پرخرج «کلاه پهلوی» است که از آن باید به عنوان یک روایت بسیار شخصی و سفارشی از تاریخ نام برد.
پخش سریال «سرزمین کهن» کمال تبریزی نیز که بررسی وقایع تاریخ سیاسی - اجتماعی ایران از دهه 20 تا پیروزی انقلاب اسلامی را روایت میکرد، با بیتدبیری عوامل ساخت و مسئولان سیما به محاق رفت و نیمهتمام رها شد. این سریال که با توهین و تحریف تاریخ ایل بختیاری همراه بود، موجی از اعتراضات در مناطق بختیارینشین، در استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و لرستان، همچنین شخصیتهای تاثیرگذار را در پی داشت و نزدیک بود که به موضوعی امنیتی تبدیل شود.
در این میان وضع کارهای محمدرضا ورزی نیز در این حوزه روشن است و دیگر احتیاج به هیچ نقدی ندارد، چون روایت تاریخ از زبان این فیلمساز با آن چیزی که در تاریخ روی داده، متفاوت است. در این میان یک استثنا وجود دارد آن هم سریال «در چشم باد» است که باید به آن نمره خوب داد، اما متاسفانه یک کار خوب هیچگاه نمیتواند سبب نادیده گرفتن کارهای متعدد ضعیف باشد.
در کنار برشمردن نقاط ضعف تولیدات نمایشی در یک دهه گذشته، باید به عملکرد مثبت این دوره در زمینه پویانمایی هم اشاره داشته باشم، چون با راهاندازی شبکه «پویا» و اضافه شدن زمان پخش برنامههای کودکان در شبکههای مختلف ما شاهد ساخت آثار خوبی در این حوزه بودیم. در این زمینه بهترین مثال برنامه «شکرستان» است که موفقیتش تنها به مخاطبان داخلی خلاصه نشد، بلکه در خارج از کشور هم این برنامهها توانست تماشاگر بسیاری را جذب خود کند.
خرید سریالهای ضعیف کرهای؛ پاشنه آشیل سیما
در این قسمت بحث باید به سریالها و فیلمهای خارجی پرداخت که به عقیده من دو شکل کاملا متفاوت دارد. ابتدا رویکرد خوب سیما در نمایش فیلمهای موفق سینمای جهان است که رضایت بسیاری از تماشاگران را در پی داشت، دوم نمایش سریالهای بسیار ضعیف کرهای که تنها برای پر کردن آنتن انتخاب شدهاند. این سریالها که منبعث از تاریخی جعلی است، به لحاظ ساختار سینمایی هم در پایینترین سطح ممکن بودند.
نکته تاسف بار این است که به دلیل نبودن کارهای بهتر تماشاگر وسیعی هم را به خود اختصاص داده، به نحوی که قهرمان مردم در یک مقطعی «جومونگ» میشود! نکته دیگر اینکه این کجسلیقگی سیما در انتخاب سریالهای خارجی در شرایطی است که ما شاهد رواج سریالهای روز آمریکایی در قالب دیویدیهای غیرمجاز هستیم که مخاطبان بسیاری را به سمت خود کشانده است.
در این گزارش باید در نظر داشت که سریالهایی چون «مختارنامه» و «در چشم باد» بالاترین نمره ضرغامی را در طول 10 سال مدیریتش به خود اختصاص دادند. این دو کار به ویژه «مختارنامه» بارها از سیما پخش شده، اما هنوز در جذب تماشاگر موفق است، حتی تأثیرات این سریال در برخی کشورها بیشتر از ایران بوده، به ویژه در عراق که عکس مختار در کنار عکس نوری مالکی (نخست وزیر) هم قرار میگرفت. این دو سریال به اندازهای خوب بودند که هیچ کس درباره چرایی هزینه بالایشان حرفی نزد، اما متاسفانه کم نبودند سریالهایی که هیچ موفقیتی نداشتند، اما هزینه قابل توجهی را به خود اختصاص دادند.
موضوع دیگر که به نوعی مربوط به حوزه فیلمسازی و توجه سیما به هنرمندان در ده سال اخیر است، چون آنگونه که از شواهد و اظهار نظر بازیگران، فیلمسازان و عوامل سیما برمیآید وضع مادی پرسنل تا حدودی بهبود یافته است، البته شاید در زمان ساخت تأخیرهایی هم وجود داشته باشد، اما به لحاظ مادی توجهات به عوامل بیشتر شده است. گواهی این ادعا هم دو اظهار نظری است که «حاتمیکیا» و «علی نصیریان» درباره عزتالله ضرغامی داشتهاند. این دو هنرمند با کلماتی از تلاشهای این مدیر تشکر کردند. این تقدیر در شرایطی است که میدانیم این دو به هیچ وجه در پی چاپلوسی از کسی بر نمیآیند.
در انتهای کلام اگر بخواهیم ارزیابی منصفانهای از عملکرد صدا و سیما طی 10 سال مدیریت ضرغامی داشته باشیم باید گفت که به لحاظ کمی این مدیر توانست به موفقیت نسبی دست پیدا کند، اما به لحاظ کیفی تنها باید با تکماده به تلویزیون نمره قبولی داد، چون همانگونه که پبشتر گفته شد در حوزه نمایش به جز استثناهایی، دیگر شاهد کارهای خوبی در سیما نبودیم. این اتفاق نیز به این دلیل رخ داده که ما برنامهسازی را تنها در اختیار عدهای خاص قرار دادهایم! برای همین این سؤال پیش میآید: آیا در سیما به جز «ورزی» و «دری» فیلمسازان دیگری نیستند که بخواهند فیلم بسازند؟! این انحصارگرایی اگر در آینده نیز ادامه پیدا کند تأثیرات بسیار بدتری بر جای خواهد گذاشت؛ به ویژه در حوزه کارهای دینی و انقلابی که کاملاً در اختیار افراد خاص است!