♥●▬▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬▬▬●♥●▬▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬▬▬●♥●▬▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬▬●♥
میخواهند عرفه بخوانند!
و من دلهره دارم!
دلهرهی عرفه!
میترسم... از این انس لعنتی...
از انس پر و بالم، با پر نزدن!
از انس نگاهم با در و دیوار قفس!
میترسم...
مکان دعا را برایم صحرا کنی... و خودت را بریزی در فضایش...
و من باز هم نتوانم خودم را بیندازم در فضایی که عطر تو دارد...
و نتوانم بالهایم را باز کنم...
و نتوانم از قفسم دل بکنم...
و نتوانم...
و نتوانم عرفه را درک کنم...
خودت پروازم بده...
من سالهاست که پریدن فراموشم شده...
خودت... پروازم بده...
که من هیچ مولای کریمی را بر بندهی زشتکارش، صبورتر از تو بر خود ندیدهام..
دلتنگم... دلتنگ خدا...
دعا کنید عرفه را بفهمم...
امیرالمومنین(علیه السلام)میفرمایند:همانا در عمر شما نسیمهای رحمتی وزیدن
میگیرد، پس خود را در معرض آن قرار دهید.
♥●▬▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬▬▬●♥●▬▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬▬▬●♥●▬▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬▬●♥