کودکانهای متفاوت از زهرا بروغنی/ فرزند خلفی که آرزوی قرآنی مادرش را محقق کرد
لحظاتی ناب با اهالی قرآن/ 6
کودکانهای متفاوت از زهرا بروغنی/ فرزند خلفی که آرزوی قرآنی مادرش را محقق کرد

گروه فعالیتهای قرآنی: زهرا بروغنی، قاری
برتر کشوری که حضورش در مکان و محفلی نورانی به زندگیش رنگ خدایی داده و
به سخنانش شور و شعور دینی، با کودکانهای متفاوت از همسالانش توانست در
سن 17 سالگی، آرزوی قرآنی مادرش را محقق کند.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، شنیدن خبر کسب مقام نخست قرائت کشوری شکوفهها توسط دانشآموز سبزواری، زهرا بروغنی از آموزشگاه شاهد حضرت مریم(س) در سی و پنجمین دوره مسابقات اوقاف، ما را بر آن داشت تا به سراغ این نوجوان قاری برویم و پای صبحتهای دلنشین و البته متفاوتش بنشینیم.
زهرا را در نخستین نگاه دخترکی میبینیم غریبمانده میان این همه دخترکان رنگ دنیا گرفته که حضورش در مکان و محفلی نورانی به زندگیش رنگ خدایی داده و به سخنانش شور و شعور دینی.

زهرا نوجوانی است که تربیتش در خانوادهای متدین بوده و همچنین درسها و آموزههای شیرین و جذابی که در این مرحله هویتساز زندگی از محضر قرآن و اساتید قرآنی فراگرفته او را تبدیل به نوجوانی متفاوت با بسیاری از همسن و سالانش میکند، هویت نیرومند دینی به او میبخشد و مسیر زندگی او را بهگونهای دیگر رقم میزند.
وقتی صحبتهای این قاری مأنوس با قرآن را میشنوم که در جای جای سخنانش نزدیکی به خداوند را بزرگترین آمال و آرزویش میداند، آنچه را که درباره نوجوانی و اختصاصات و خصوصیات این سن گفتهاند با تمام وجود میفهمم و درمییابم آنچه که نوجوانان ما را در دوران دفاع مقدس عاشق شهادت و لقای پروردگار کرد و به جبههها کشاند، شعور دینی و قرآنی بود، نه شور نوجوانی آنگونه که برخی میگویند...
این قاری برتر خود را اینگونه معرفی میکند: زهرا بروغنی هستم 17 ساله و در سال سوم متوسطه رشته ریاضی ـ فیزیک تحصیل میکنم، دارای دو خواهر و دو برادر و کوچکترین فرزند این خانواده هفت نفره هستم، مادرم خانهدار و پدرم زمانی راننده خودروهای سنگین بود که اکنون بازنشسته است.
مادر و معلمی که انسانساز میشوند
مادر و معلمان قرآن زهرا برای تربیت دینی این نوجوان آنچنان که شایسته است نقشآفرینی میکنند، بهطوریکه اکنون قرآن، همه زندگی و راهنمای این نوجوان در پیمودن مسیر زندگی است.
وی مادرش را نخستین و بزرگترین مشوقش در ورود به عرصه قرآن و رشته قرائت میداند و میگوید: مادرم همیشه میگفت در کودکی آرزو داشتم قاری بزرگی شوم اما بهدلیل نبود امکانات و شرایط از جمله رسم نبودن حضور در کلاسهای صوت و لحن، این امر برایم میسر نشد و پس از آن هدفم این شد که در خانوادهای که تشکیل میدهم حداقل یک نفر قاری بزرگی شود و قرآن را با صوت زیبا بخواند.

زهرا که اراده میکند خودش آن فرزندی باشد که آرزوی مادرش را تحقق میبخشد، اضافه میکند: یادم میآید وقتی در مقطع دوم راهنمایی تحصیل میکردم زنگ قرآن که میشد، بهدلیل داشتن صدای خوب، از من میخواستند قرآن بخوانم و من بدون اینکه سر رشتهای از صوت و لحن داشته باشم اینکار را میکردم و معلمم همیشه میگفت اگر وارد عرصه قرآن شوی فرد موفقی خواهی بود و این تشویقها و آگاهی از داشتن صدای خوب هم در انتخاب این مسیر به من اعتماد بهنفس و انگیزهای مضاعف داد.
خُلق قرآنی؛ عامل جذب و ماندگاری یک نوجوان در عرصه قرآن
متخلق بودن اساتید قرآن به اخلاق دینی دست به دست دیگر عوامل میدهد تا زهرا در مسیر تحصیل رشته قرائت که در آن وارد شده، بماند و این راه را تا جایی ادامه دهد که خود تبدیل به جوانترین مدرس مرکز قرآنی شود که در آن تحصیل هم میکند.
وی در این باره میگوید: سال 88 برای یادگیری اصولی قرائت قرآن وارد مرکز دارالقرآن یاسین شدم و رفتار مؤدبانه و محترمانه مدیریت و اساتید این مرکز با یکدیگر و اطرافیان و حجاب کامل آنها که از نظر من آن فضا را متفاوت با دیگر محیطها کرده بود، مرا جذب و علاقهمند به آنجا کرد و همین عامل و البته خواست خداوند سبب شد در مسیر قرآنی که به آن وارد شده بودم، بمانم و در کنار قرائتآموزی، درسهای اخلاقی زیادی هم بیاموزم، اکنون میتوانم بگویم انتخاب چادر بهعنوان حجاب برتر و اخلاق قرآنی را در حدی که از آن بهرهمندم پس از مادرم، مرهون قرار گرفتن در این فضای قرآنی هستم.

وی در این بخش صحبتهایش خلق خوش و قرآنی را از عوامل مهم جذب نوجوانان میداند و متذکر میشود: به عقیده من اگر نوجوان خلق خوش را در یک فضای قرآنی یا از جانب خانواده شاهد باشد، پایبند به این فضا و خانواده میشود و در مقابل اگر آن را در فردی بدحجاب و بدون گرایشات مذهبی ببیند چه بسا بهسمت او متمایل شده و او را الگوی خود قرار دهد و این موضوعی است که باید مورد توجه خانواده و بهویژه مادران و معلمان قرار گیرد.
کودکیِ متفاوت یک قاری برتر
کلام و صوت زیبای قرآن، زهرا را از همان دوران کودکی مجذوب و شیفته خودش میکرده آنچنان که میگوید: زمانیکه تلویزیون پیش از اذان، قرآن را با صدای استاد مصطفی اسماعیل یا استاد شحات پخش میکرد، با علاقه گوش میدادم و با وجود آنکه چیزی از قرائت نمیدانستم به بالا و پایین رفتن صدا توجه میکردم، یا وقتی رادیوی ماشین پدر روشن بود و شبکهای موسیقی و شبکه دیگری قرائت قرآن پخش میکرد به پدر اصرار میکردم تا قرآن را گوش دهم و همین گوش دادن به قرائتها سبب شد وقتی در سن 13 سالگی وارد مرکز آموزش قرآن شدم از پیمودن برخی سطوح تجوید از جمله نسیم یک و دو و حلیت، معاف شده و خیلی سریعتر از سایر افراد وارد کلاسهای صوت و لحن شوم.
این قاری برتر که در نخستین سال ورودش به مرکز یاسین در مسابقات استانی با موضوع قرائت سوره حمد به سبک استاد شحات شرکت کرده و کسب رتبه سوم موجب اعتماد بهنفس وی و پیمودن سریعتر پلههای ترقیاش میشود، تلاش بسیار زیاد را یکی دیگر از عوامل سرعت گرفتن پیشرفت خود میداند و میگوید: گرچه به توصیه استاد باید حداقل روزی چهار ساعت به قرائت قاریان ممتاز گوش میدادم اما من در همان اوایل بیش از اینها وقت میگذاشتم.
وی از دیگر سختیهای خود در آموختن قرائت همچون محدود کردن تفریحاتش هم میگوید و اضافه میکند: خیلی وقتها بهخاطر سختگیری که استاد برای انجام منظم تکالیف فشرده در منزل داشت اشکم درمیآمد و در ابتدا برایم مشکل بود با این وضعیت خود را وفق دهم ولی بعدها فهمیدم همان سختگیریها در پیشرفت من نقش داشت و حال معتقدم اگر استاد بخواهد شاگرد را به حال خود رها کرده و او را نازپرورده بار بیاورد، موفقیتی در کار نیست.
زهرا مقامهای زیاد قرآنی را که تاکنون کسب کرده بهدرستی به یاد ندارد، بهجز اینکه در مسابقات بسیج استان و دانشآموزی دارای رتبه نخست است و در مسابقات اوقاف قبلاً مقام چهارم و امسال مقام نخست کشوری را کسب کرده است، همین موفقیتهای زهرا در حوزه قرائت به خواهر بزرگش انگیزه میدهد تا او هم مدرک حلیت(تجوید عالی) را دریافت کند.
این نوجوان که نواختن ساز را هم در مدت اندکی تجربه کرده است، میگوید: به دلایل شرعی که به من گفته شد این کار را کنار گذاشتم و با وجود اینکه در دیگر هنرها مثل نقاشی کارم بد نیست اما با روی آوردن به رشته قرائت قرآن احساس میکنم همه خلأهایم پر شده و هنر قرائت خوب قرآن را به دیگر هنرها ترجیح میدهم.
وی از استاد مصطفی اسماعیل بهعنوان محبوبترین قاریاش نام میبرد و ادامه میدهد: علاقهای که به این استاد دارم به جهت سبک خاص قرائت آیات قرآن با توجه به معنی آنهاست و این استاد آنجا که از بزرگی خداوند میخواند صدایش اوج میگیرد و وقتی کلام قرآن به پستترین جای جهنم میرسد صدا به پرده بم میرود.

هدفم از قرائت زیبا کسب رضای خداوند است نه مقام و شهرت
وی در عین حال عمل به آنچه قرائت میشود را مهمتر از قرائت خوب میداند و ملاک قاری برتر بودن را نه در کسب عنوان کشوری، بلکه در داشتن اخلاق قرآنی میداند و ضمن تشکر از دلکآبادی بهعنوان استاد قرائتش و دیگر اساتید خود، درسهای اخلاقی را که از آنها فراگرفته بسیار ارزشمند میداند و میگوید: در این محیط قرآنی به من آموختهاند حضورم در مسابقات قرآنی برای رتبه گرفتن نباشد بلکه به مسابقات بروم تا کلام خداوند متعال را برای جلب رضایت و نزدیکی به او، خوب و زیبا بخوانم زیرا مقام و شهرت نه تنها چیزی نیست که دنبالش باشم بلکه از موضوعات از بین رفتنی دنیای فانی است.
نوجوان قرآنی که خود استاد اخلاق میشود
این نوجوان که در حال حاضر هفتهای سه جلسه صوت و لحن را به کودکان مقطع ابتدایی در مرکز یاسین تدریس میکند و کمسنترین استاد این مرکز است، از علاقهاش به تدریس قرآن و و شاگردانش میگوید و اضافه میکند: تمام تلاشم را میکنم تا از این فرصت استفاده کرده و آنچه را که از اخلاق قرآنی میدانم به شاگردانم منتقل کنم و بهدلیل اختلاف سنی کمتری که بین من و شاگردانم وجود دارد، رسیدن به این هدف راحتتر است.
زهرا از تغییر مسیر تحصیلیش در پی شنیدن یک جمله از عالمی دینی هم میگوید و نشان میدهد وقتی یک نوجوان با کلام الهی مأنوس و همنشین میشود سخنی را که دیگران شاید بارها شنیده و بدون کوچکترین تأثیر گرفتن، از کنار آن گذشتهاند را با گوش جانش میشنود و آن را چراغ راهش میکند، آنچنان که برگ دیگری از زندگیش بهگونهای دیگری ورق میخورد...
عاقبت اخروی را بر عاقبت شغلی خوب ترجیح میدهم
وی که در رشته ریاضی ـ فیزیک تحصیل میکند و این رشته را به توصیه خانواده برای آینده خوب شغلی انتخاب کرده است، میگوید: وقتی برای نخستین بار در جلسه سخنرانی حجتالاسلام مروجی، یکی از اساتید قم که در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) سبزوار برگزار شد، شرکت کردم سخنی از این استاد در مورد اینکه «علم دنیایی خوب است اما یک علمی باشد که به درد آخرتت بخورد» را شنیدم، لذا تصمیم گرفتم تحصیلاتم را در سطوح حوزوی ادامه دهم تا به درک بالاتری از دین برسم و با علم دینی که کسب میکنم به خداوند نزدیکتر شوم.
وی ادامه میدهد: اگرچه ادامه تحصیل در رشته ریاضی ـ فیزیک ممکن است عاقبت شغلی و وضعیت مالی خوبی بهدنبال داشته باشد اما در محضر قرآن بودن برایم بسیار مهمتر از پول و ثروت است و از آنجا که ادامه تحصیل در این رشته و قبولی در دانشگاه برایم بهمعنای کنار گذاشتن همه فعالیتهای قرآنی است، لذا نمیخواهم چنین اتفاقی بیفتد و قرآن در زندگیم کمرنگ شود.
توصیههای یک قاری برتر به علاقهمندان این رشته
وی که صدای خوب، علاقه، پشتکار، تلاش فراوان، قدرت تقلید قرائت قاریان ممتاز و استعداد در وجودش دست به دست هم دادهاند و در کنار استفاده از اساتید خوب موجب موفقیتش در حوزه قرائت شدهاند، به علاقهمندان ورود به این رشته توصیه میکند: اگر کسی میخواهد وارد حوزه قرائت قرآن شود باید بداند صدایش مناسب این رشته هست یا نه و از آنجا که این تشخیص نیاز به مهارت دارد بهتر است به اساتید این رشته مراجعه کند چون این عامل نقش بسیار مهمی در ادامه کار دارد، البته باید توجه داشت ممکن است قرائت فرد در ابتدا مورد انتقاد دیگران قرار گرفته و موجب تضعیف روحیه شود که توصیه میکنم اینگونه افراد وارد حوزههای دیگر قرآن شوند.

وی اضافه میکند: اگر صدای فرد مناسب قرائت باشد، وی باید وقت کافی هم برای گوش دادن به تلاوتها و تمرینهای منظم داشته باشد و علاوه بر اینها در انتخاب استاد نیز دقت کرده و از استاد باتجربه و مورد تأیید استفاده کند.
وجود محافل قرآنی برای قرائت؛ خواسته مهم بانوان قاری
نبود محافل قرآنی که شرایط مکانی آن مناسب قرائت بانوان باشد بهنحویکه صدای قاری به گوش مردان نرسد مشکلی است که به گفته این بانوی قاری برتر کشوری همواره از جانب برخی بانوان این رشته مطرح شده و خواستار چارهجویی برای رفع آن هستند زیرا وجود این محافل را موجب پیشرفت خود میدانند به علاوه اینکه قرائت کلام الهی از جانب بانوان قاری بهویژه اگر نوجوان باشد میتواند تأثیر در جذب هم سن و سالان و دیگر افراد به حوزه قرآن داشته باشد.
وی میگوید: بانوان قاری نسبت به آقایان استرس بیشتری برای قرائت در جمع دارند زیرا آقایان در مجالس و محافل قرآنی، مساجد، امامزادگان و هر فضای قرآنی دیگری امکان قرائت دارند اما این امکان برای بانوان، بهدلیل اینکه مردان نباید صدای آنها را بشنوند وجود ندارد و متأسفانه خیلی کم پیش میآید، جمعی مشتاق شنیدن قرائت قرآن باشند. بنابراین کلاس درس و فضای مسابقات تنها جایی است که یک قاری خانم میتواند قرآن را قرائت کند.
وی اضافه می کند: وقتی یک قاری میبیند قرائت او بهدلیل همین مشکلات، برای دیگران قابل استفاده و اثرگذاری نیست پس کمتر کار میکند و این در حالی است که بانوان دارای توانایی زیادی در این رشته هستند و وجود محافل قرآنی موجب ایجاد انگیزه و تمرین بیشتر آنها میشود، همچنین شنیدن قرائت زیبا تأثیر زیادی در جذب دختران نوجوان و جوان به قرآن نیز دارد.

قرائت قرآن از سوی بانوان و مشکلات آن
وی از قرائت قرآن صبحگاهی توسط دختران نوجوان در صف حیاط مدرسه ابراز نگرانی میکند و با بیان اینکه قرائت در چنین فضایی را نمیپسندم، میگوید: اما تلاوت نور که صبحها در مدرسه توسط یک قاری در دفتر مدرسه انجام میشود و دانشآموزان سر کلاس گوش میدهند، را دوست دارم و معمولاً بچهها نیز نسبت به اینگونه قرائتهای زیبا ابراز علاقه و توجه میکنند.
وقتی از زهرا میخواهم از خاطرات بهیادماندنی قرآنیاش تعریف کند، یکی از خاطرات به تعبیر خودش، خندهدار در ذهنش تداعی میشود و با لبخند میگوید: یک قاری در ابتدای قرائت هر قسمت باید نفس بگیرد، زیرا هرچه نفس گرفتن عمقیتر باشد، قادر به قرائت قسمت طولانیتری است؛ از آنجا که استادم به من آموخته بود روش صحیح نفس گرفتن این است که سر را پایین آورده و بعد از فرو بردن هوا آن را بالا بیاوری، من هم در نخستین مسابقهای که شرکت کردم برای اینکه نشان دهم در این کار استادم، آنقدر سرم را پایین بردم که ناخودآگاه به میکروفن برخورد کرد و آن فضا را به هم ریخت. این خاطرهای است که از نخستین حضورم در مسابقات قرآنی دارم و از آن به بعد هرگاه قصد نفس گرفتن دارم با یادآوری این خاطره مراقب میکروفن و فضای روی سن هستم.
وی اردوهایی را که همراه با اساتید قرآنیاش به طبیعت سبز اطراف سبزوار رفته از دیگر خاطرات خوب خود میداند و میافزاید: این جا رابطه استاد شاگردی رابطه آمر و مأموری نیست بلکه یک ارتباط توأم با صمیمت است که فضای کلاس و اردوها را لذتبخش میکند.
وی که در آخرین مسابقات قرائتی که شرکت کرده مقام نخست کشوری را در مقطع شکوفهها بهدست آورده، اضافه میکند: گرچه خوشحالم که زحماتم بهخوبی ثمر داده اما دوست دارم اطرافیان مرا بهخاطر شخصیت خودم دوست داشته باشند و به من احترام بگذارند نه بهخاطر کسب مقام و رتبه در مسابقه.
بهترینها از نگاه قاری نوجوان
زهرا قرآن خواندن برای رضایت خداوند و نه رسیدن به شهرت را بهترین درسی میداند که از قرآن گرفته و خطاب به دیگر نوجوانان میگوید: خداوند همیشه و همه جا وجود دارد و به بندگانش نزدیک است لذا باید متوجه باشیم که او ما را میبیند و در محضر خداوند و آقا امام زمان(عج) هستیم.
او درباره دوستداشتنیترین آیهای که همیشه با خود نجوا میکند، با تلاوت بخشی از آیه 186 سوره بقره که «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ...، و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مىکنم...»، اینچنین اضافه میکند: عبارت «فَإِنِّی قَرِیبٌ» برایم بسیار لذتبخش است چراکه خداوند با همه عظمت و بزرگی بیانتهایش میفرماید «من نزدیکم» و اینکه نزدیکترین فرد به انسان یک وجود کامل و بزرگ است که به من آرامش میدهد.

وی سوره مبارکه نور را بسیار دوست دارد و آن را بهمنزله سکوی صعودش در حوزه قرائت قرآن میداند و ادامه میدهد: زمانی این سوره را در جایی بهصورت تقلید از یکی از اساتید قرائت کردم که از قرائت من تمجید شد و آنجا احساس کردم بسیار خوب میخوانم و از آن زمان سوره نور برایم سورهای است که من را به جایگاهی که اکنون هستم رسانده اما در عین حال هر سورهای را که قرائت میکنم از آن لذت میبرم.
بزرگترین آروزی یک قاری نوجوان
این نوجوان قاری که بزرگترین آرزویش در حوزه قرآنی انس گرفتن جامعه با قرآن بهطوریکه زمینه ظهور حضرت ولی عصر(عج) فراهم شود، است اما با کمی تردید و دغدغه از اینکه مبادا ریا شود، در حالیکه بغض گلویش را گرفته و چشمانش از قطره اشکی نمناک شده، آرزوی دیگری را که از عمق وجودش برخاسته را اینچنین بازگو میکند: این آرزویم را تا حالا به کسی نگفتهام اما هرگاه کاری هر چند کوچک برای دیگران انجام دادهام به آنها گفتهام هیچ انتظاری ندارم جز اینکه مرا برای رسیدن به آرزویم دعا کنند و بزرگترین آرزوی من شهادت است.
وی با شور نوجوانی که گویا با شعور قرآنی درهم آمیخته برای شهادتش التماس دعا دارد و ادامه می دهد: انشاءالله بهزودی سفری به کربلا خواهم داشت و اولین چیزیکه قرار است از امام حسین(ع) بخواهم همین آرزوست و این آرزویم هم برای نزدیکی به خداست.
وی ماجرای نوشتن وصیتنامهاش را با همان شور نوجوانی تعریف میکند و میگوید: یک بار که با دوستم برای زیارت قبور شهدا به مصلای سبزوار رفته بودیم نوشتههای تک تک سنگ مزار شهدا را که مزین به فرازی از وصیتنامه آنهاست را یادداشت کردیم و پس از جمعبندی آن وصیتنامهای درست کردیم.

زهرا دوست دارد شاگردان قرآنی خیلی بیشتری داشته باشد و پس از اخذ مدرک حوزه علمیه همان جا بهعنوان استاد قرائت و تجوید مشغول کار شود و وقتی از او میپرسم برای کسب مدارج عالیتر چه چیزهایی نیاز است، وجود استاد قرائت نمونه در شهرستان را متذکر میشود و مصمم و با کلامی محکم میگوید: برای اینکه بخواهم کارم را در حوزه قرآن ادامه دهم مشکلی نیست و اجازه نخواهم داد مشکلات من را در این مسیر زمینگیر کند.
وی به پیروی از جمله معروف «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» حق مطلب را در پایان سخنانش ادا میکند و از خانواده و بهویژه مادرش، اساتید خود خانمها صالحآبادی و دلکآبادی و حوزه مدیریت مرکز دارالقرآن یاسین، معلم دین و زندگی مدرسهاش که او را معلم اخلاق خود میداند و حجتالاسلام مروجی تشکر کرد.


